راهکارهای اجرایی مدیریت مصرف برق

مجموعه ً استراتژی مدیریت مصرف برق طی برنامه سوم و چهارم توسعه ً که در بهار 1380 ، توسط کمیته مشورتی و در دفتر مدیریت مصرف برق توانیر تهیه و تدوین گردیده است . ضمن ارائه شناخت مدیریت مصرف برق ، فعالیتهای ضروری در این راستا را بخوبی تدوین نموده است و چنانچه در قالب این استراتژی و طی سالهای باقیمانده از برنامه سوم و نیز طی برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران ، قدمهای اساسی در جهت اعمال استراتژی مذکور برداشته شود ، امید دستیابی به اهداف مدیریت مصرف وجود دارد .

در مجموعه مذکور ، روش برنامه‎ریزی جامع منابع (IRP-Integrated Resource Plannning) مد نظر قرارگرفته که در این روش ، بار و انرژی مورد نیاز برای یک دوره میان مدت و بلند مدت پیش بینی شده و با فرض دو گزینه جهت تامین آن ، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . این دو گزینه ، یکی منابع تولید اعم از انواع واحدهای تولید انرژی است ، با در نظر گرفتن زمان ساخت و راه اندازی ، هزینه های سرمایه گذاری و بهره‎برداری ، پارامترهای زیست محیطی و غیره . و دومین گزینه ، شناخت سمت تقاضا و هر گونه فعالیت در جهت کاهش مصرف اعم از مدیریت بار ، فنآوری بهره وری ، جابجایی بار ، تعرفه های زمانی و فصلی و غیره است . لذا گزینه سمت تقاضا به عنوان جایگزینی مناسب برای گزینه سمت تولید درنظر گرفته می شود . مدیریت مصرف برق ( EDSM ) با اصلاح منحنی بار و کاهش از پیک بار به عنوان یکی از بهترین و اقتصادی ترین جایگزینها جهت افزایش تولیدبوده و می تواند طی سالهای آینده ، بار و انرژی الکتریکی پیش بینی شده را اصلاح و تعدیل نماید .

در اجرای هر برنامه مدیریت مصرف برق بایستی نکاتی چند ، مد نظر قرار گیرند تا موفقیت اجرای برنامه و حصول اهداف آنرا تضمین نماید . علی رغم اینکه برنامه های مدیریت مصرف در کشورهای مختلف موفقیت آمیز بوده و کارآیی خویش را به اثبات رسانیده است ، لکن نباید از نظر دور داشت که در کشور ما دلایل متعددی می تواند منجر به عدم موفقیت اجرای برنامه ها گردد . از آن جمله می توان به قیمت غیر واقعی انرژی ، ساختار وابسته به دولت درمورد شرکتهای تولید و توزیع انرژی و نیز عدم وجود بازار رقابتی اشاره نمود . همچنین روز مرگی امور در شرکتهای توزیع بدلیل حجم گسترده خدمات ، سبب عدم توجه مسئولین و یا عدم تمایل آنان به مقوله مدیریت مصرف می‎گردد . لذا آموزش مدیران ، مسئولان و عموم مردم و آشناسازی آنان با مقوله مدیریت مصرف برق از طریق برگزاری جلسه ها ، دوره های آموزشی و استفاده از دیگر انواع فعالیتهای فرهنگی می‎تواند زمینه پذیرش و همکاری عمومی را در برنامه ها فراهم آورد .

نکاتی کهمی توانند به موفقیت اجرای برنامه کمک نمایند ، عمدتاً عبارتند از :

• انتخاب پروژه هایی که موفقیت و به انجام رسانیدن آنها منطقی تر بوده و به زمان اجرای کمتری نیاز دارند بدیهی است انتخاب پروژه هایی از این دست ، باور کارآ بودن مدیریت مصرف را در مسئولین و دست‎اندرکاران افزایش می دهد و متقابلاً پروژه هایی که این خصوصیت را دارا نباشند ، باعث دلسردی و بالطبع توقف و یا کند شدن روند اجرا در شرایط بحرانی می گردند .

• انتخاب پروژه هایی که اجرایی تر باشند . بدیهی است انجام برخی از پروژه ها از جمله افزایش راندمان و استاندارد کردن کالاهای برقی ، نیاز به فرهنگ سازی و همکاری سازمانهای متعددی دارد که در برخی موارد ، منجر به شکست می گردند .

• انتخاب پروژه هایی که نتایج آنها قابل اندازه گیری و ارائه باشند . در اینصورت است که می توان باور اثربخشی پروژه های بعدی را ایجاد کرده و از همکاری مصرف کنندگان بهره مند شد .

• بایستی راهکارهایی ارائه گردند که منافع حاصل از اجرای برنامه های مدیریت مصرف با منافع شرکتها و یا سازمانهای مجری ، گره خورده و در ارتباط باشد . این امر مستلزم این می باشد که شرکتهای توزیع برق به عنوان مجریان اصلی طرحهای مدیریت مصرف ، بتوانند درمنافع حاصل از اجرای این برنامه ها که موجب افزایش حجم کاری شرکتهای مذکور نیز می گردند ، سهیم باشند و انگیزش آنان در اجرای این برنامه ها سبب پیگیری و اجرای مداوم پروژه های مذکور گردد .